قسمت دوم: تاریخچه تخت پولاد (قسمت اول)
شهر اصفهان از ادوار گذشته مركز بسياری از حكومتها بوده است و به اين واسطه حدود و قلمرو آن در ادوار مختلف متغير بوده و بر حسب عادت و احتياج دراين شهر قبرستانهاي متعددي وجود داشته است. معمولاً هر محله از محلات شهر اصفهان در بيرون دروازه محله و خارج از فضاي مسكوني خود گورستاني داشته و ساكنين محل مردگان خود را در آن گورستان دفن ميكردند. گذشته از آن بسياري از علما و روحانيون و متنفذين، مقبره خصوصي براي خود داشتهاند و يا پس از مرگ در محل زندگي خويش به خاك سپرده ميشدهاند.
اين گورستانها از گذشته تا حال به چندين دسته تقسيم ميشوند:
الف: گورستانهايي كه پيش از اسلام داير بوده و اكنون اثري از آنها نيست: مانند گورستان تاريخي چملان يا چلمان.
ب: گورستانهاي بعد از اسلام كه از ميان رفتهاند: مانند قبرستانهاي آب بخشان، آسياب چهارسنگ، باغ خلفا و…
ج: قبرستانهايي كه عموماً از حالت قبرستان بودن خارج شده، لكن كم و بيش اثري از قبور در آنها ظاهر است و عموماً امامزادگان و مقابر خصوصي ميباشند: مانند شاهزاده ابراهيم، امامزاده احمد، امامزاده اسماعيل، مقبره صاحب بن عباد، قبرستان طوقچي، گورستان با باركن الدين يا تخت فولاد و …
در واقع گورستانهاي اصفهان قبل از دوران صفويه محدود به گورستانهاي محلي بوده اما از دوره صفويه و بعد از آن، گورستان تخت فولاد مهمترين قبرستان شهر اصفهان محسوب ميشده و بيشتر متوفيان شهر اصفهان دراين گورستان مدفون ميگرديدند.
گورستان تخت فولاد با مساحت تقريبي ۷۵ هكتار در حاشيه جنوبي رودخانه زاينده رود اصفهان و در انتهاي يكي از محورهاي تاريخي شمالي- جنوبي شهر واقع شده است. اين گورستان تاريخي به دليل وسعت، كثرت مشاهير مدفون در آن و وجود ابنيه ارزشمند تاريخي يكي از مهمترين محوطههاي تاريخي و فرهنگي ايران محسوب ميشود.
اسامی دیگر تخت فولاد:
گورستان تخت فولاد در طول تاريخ به نامهاي«لسان الارض»، «باباركن الدين» و «تخت فولاد» شهرت داشته كه براي هر كدام از اين اسامي وجوهي ذكر شده است.(هر چند برخي از اقوال تاريخي، داستانهاي عاميانه و اظهارات مورخين فراتر از يك باور نيست و نميتواند مأخذ علمي و مبناي تاريخي داشته باشد ليكن اظهار آن در دوره هاي مختلف گوياي قدمت تاريخي گورستان تخت فولاد است.)
وجه تسمیه تخت فولاد:
برای وجه تسمیه تخت فولاد دو دلیل ذکر شده است که یکی وجود مزار بابا فولاد حلوایی است که بعدها این محل به عنوان تخت فولاد معروف شده است و دیگری امتداد تخت فولاد تا نزدیکیهای محل فعلی پل خواجو که آن زمان پل دیگری قرار داشته به نام تخته پل لاد که بعدها برای راحتی تلفظ پل لاد به تخته فولاد تغییر میکند.
گورستان تخت فولاد در گذر تاريخ:
الف ـ تخت فولاد پيش از اسلام:
حافظ ابونعيم اصفهاني در كتاب خود به نام «ذكر اخبار اصفهان» به قدمت بخشي از تخت فولاد به عنوان «لسان الارض» اشاره مي كند و معتقد است آن گاه كه خداوند خطاب به آسمانها و زمين فرمود «به ميل يا كراهت بياييد» زمين اصفهان به خداوند جواب گفت و از اين روي زبان زمين يا «لسان الارض» ناميده شد. بنابراين قدمت و اهميت لسان الارض در تخت فولاد با خلقت آسمان و زمين آغاز مي شود. اين مطلب نشانگر سابقه تاريخي اين زمين مقدس بوده و حكايت از آن دارد كه اين مكان قبل از اسلام نيز مورد توجه و عنايت مردم شهر اصفهان بوده است.
در كتاب «نصف جهان في تعريف الاصفهان» آمده است كه در لسان الارض قبري موجود است كه به قبر «يوشع نبي» شهرت دارد. در واقع وجود اين قبر نيز در ناحيه لسان الارض قدمت اين منطقه را به پيش از اسلام باز ميگرداند.
قرنها قبل از اسلام، زماني كه بخت النصر قوم يهود را از فلسطين كوچانيده و به آزار و اذيت آنها پرداخته بود، كوروش پادشاه هخامنشي ايران، يهوديان را از اسارت بابل نجات داد و آنهارا به ايران كوچ داد و تعدادي از آنها را در اصفهان ساكن گردانيد. اين يهوديان براي خود شهري به نام «يهوديه» احداث كردند كه در محل «جوباره» فعلي اصفهان واقع بوده است و هنوز تعدادي از آنها در اين منطقه زندگي ميكنند. چنانكه گفته ميشود دو تن از پيامبران و پيشوايان مذهبي آنان به نامهاي «شعيا» و «يوشع» در اصفهان مرده و به خاك سپرده شدند. «شعيا» در امامزاده اسماعيل در محله گلبهار و «يوشع» در تخت فولاد در اراضي لسان الارض مدفون گرديد. مردم اصفهان «يوشع» مدفون در لسان الارض را «يوشع نبي» ميدانند و او را به عنوان يكي از پيامبران بني اسرائيل ميشناسند؛ اما در منابع يهودي اشارهاي نشده است كه «يوشع» از پيامبران يهود در اصفهان مدفون باشد. با توجه به تحقيقاتي كه اخيراً انجام شده مشخص گرديده كه «يوشع نبي» مدفون در تخت فولاد از بزرگان و روحانيون و فردي قديس در قوم بهود بوده و در طول تاريخ چه قبل از اسلام و چه بعد از آن مورد توجه يهوديان و مسلمانان بوده است. بهرحال وجود مقبره «يوشع» ميتواند نشانگر سابقه طولاني سرزمين تخت فولاد باشد.
ب ـ تخت فولاد پس از اسلام
اصفهان تا اوايل سده چهارم هجري تخت سلطه خلفاي عباسي بوده تا آنكه «مرداويج زياري» از حكمرانان آل زيار در سال ۳۱۶ هـ .ق آنرا فتح مينمايد. وي در راستاي زنده كردن آيينهاي ايران باستان، در هنگام جشن سده (دهم بهمن ماه) آتش بازي و جشن بزرگي را در زمينهاي ميان زاينده رود و هزار دره كه اراضي تخت فولاد و لسان الارض را در ميان ميگيرد بر پا مينمايد. بر طبق اين مطلب به گمان قوي تخت فولاد در آن زمان زمين لم بزرعي بيش نبوده است.
در دوران آل بويه نيز «پولاد» از دلاوران و سرداران نامي ديالمه تختي سنگي در مكاني بين پل خواجو و دروازه تخت فولاد به نام خود ساخته و بر آن مينشسته و كشتيگيران و پهلوانان در برابر او بر زمين مسطحي به كشتي ميپرداختند.
از قرن اول تا سوم هجري آثاري در تخت فولاد به دست نيامده است، اما از قرن چهارم به بعد شواهدي بر تاريخ تخت فولاد موجود است. در جريان تعميراتي كه در تكيه باباركن الدين و برخي تكاياي تخت فولاد صورت گرفته تعدادي آجر نوشته منقوش به طرحهاي تزييني و خطوط به دست آمده كه نشانگر معماري و هنر عهد ديالمه و سلجوقيان ميباشد اين آجرها به خطوط كوفي و گل و بوتههاي تزييني منقوش است و بررسي ومقايسه آنها با ساير نمونههاي خط و طرح آجر نوشتههاي ابنيه تاريخي ايران نشان ميدهد كه اين آجرها متعلق به دورههاي مختلف از قرن چهارم تا ششم هجري ميباشند. همچنين سنگ قبوري نيز متعلق به قرون چهارم و پنجم هجري در اين منطقه توسط سازمان ميراث فرهنگي يافت شده است. تا دو دهه پيش نیز در محل لسان الارض ساختماني بر قبر «يوشع» وجود داشت كه به گفته برخي باستان شناسان در بعضي از قسمتهاي آن آثار آجري سبك ديلمي به خوبي آشكار بود.