رکابزنی در خط ساحلی جزیره کیش

سلام دوستان خوبم

فکر میکردم دیر شده برای دیدن این عکسها، اما بنظرم لذت بخشه دیدن عکسهای گرمای تابستون توی سرمای پاییز که امسال بیشتر به زمستون شبیه شده....

برای سفر رفتنم به سرعت تصمیم گرفتم و جزیره کیش رو انتخاب کردم چون به نظرم جای امنی برای تنها رکاب زدن  بود و گمون میکردم دیدن ی دوچرخه سوار دختر شاید براشون کمتر عجیب باشه که البته نبود. قصدم بیشتر تنها بودن با دوچرخه ام بود...به قول یکی از کارمندان سازمان منطقه آزاد کیش:"تو انگار دوچرخه ات رو خیلی دوست داری".که البته عشق به دوچرخه، مخصوصا دوچرخه خودمون یه واقعیت انکار ناشدنیه برای ما دوچرخه سوارا وگرنه جزیره کیش پر از دوچرخه بود برای کرایه کردن اما من میخواستم توی سفرم با دوست عزیزم باشم.

روز دوشنبه 24 شهریور بلیط اتوبوس گرفتم برای بندرعباس، کارمندای ایران پیما هم وقتی فهمیدن من با دوچرخه هستم حسابی هوامو داشتن مخصوصا آقای تائبی، هرکدومتون خواستید برید سفر با دوچرخه، برید سراغ ایشون، بعدش میتونید سفرتون رو با لذت شروع کنید. صبح فردا رسیدم به بندرعباس از اونجا تا ایستگاه تاکسی های بندر چارک از کنار ساحل خلیج همیشه فارس رکاب زدم. با تاکسی خودمو رسوندم به بندر چارک، سوار یه قایق مسافربری شدم و رسیدم به بندرگاه تجاری کیش و همون جا بهم نقشه و شماره دوچرخه ام رو برای مسابقات رالی دادند البته با تعجب خیلی زیاد و خودم رو با دوچرخه به کمپ کنار فرودگاه جزیره رسوندم. همین جا بهتون بگم که سفر با هواپیما شاید از نظر خیلی ها هم آسونتره و هم سریعتر اما به نظر من وقتی تو مسیری قرار میگیری که سختی های بیشتری داره قطعا لذت بیشتری خواهی برد. البته سفر بعدیم به کیش رو به دلیل تماس های متعدد دوستان جدیدم در کیش با هواپیما میرم چون هم مسیر تکراری رو دوست ندارم، هم میخام تجربه جدیدی کسب کنم.

البته بگم که با کمک های فراوان آقای ذولعلا که تو مغازه آقای گوهریان با ایشون آشنا شدم توی کمپ بچه های رالی خانوادگی یه چادر گرفتم .همه از دیدنم تعجب کرده بودم هم بخاطر دوچرخم و همین که ی دختر تنها بودم، و هم اینکه بین بچه های رالی چیکار میکنم اونم با دوچرخه، راستش گاهی خودم هم از کارام تعجب میکنم و تقریبا برای همه مجبور شدم توضیح بدم که من 3 روزه تصمیم به سفر گرفتم و از اصفهان تا کیش رو رکاب نزدم!!!

از فردای اون روز با استفاده از نقشه جزیره که بهم داده بودند شروع به گردش تو جزیره کردم اول از سازمان ورزش شروع کردم و بعد از صحبت با مسئولینش متوجه شدم که اصفهان قوی ترین گروه های دوچرخه سواری رو داره و البته به فوق العاده بودن اصفهان درارزش دادن به دوچرخه سواری و دوچرخه سوار، بعد از آشنا شدن با دوچرخه سوارفوق العاده  تهرانی  محمد حسن نوبختی که از دریای مازندران شهر نور تا جزیره کیش رکاب زده بود بیشتر پی بردم. 

چند روزی رو به گردش داخل شهر و رفتن به تالار شهر برای کنسرت و قرعه کشی که از طرف مسابقات رالی بهم داده شده بود، کردم و با دوستان خوبی آشنا شدم. به نظر من مهمترین جاذبه یک سفر جدا از دیدن مناظر زیبای طبیعی و کسب تجربه، آشنا شدن با انسان های فوق العاده و دوستان مهربونه که من توی این سفر خیلی هاشون رو داشتم. اهل فست فود نبودم اما اونجا با یه زن و شوهر آشنا شدم که مغازه فست فود داشتند و چند روز آخرحسابی ازم پذیرایی کردند. دوستان خوب شیرازیم که دو روز منو همراهی کردند، دوستان خوبم داخل کمپ رالی آقای چراغ چشم و محبوب و .... که محبت هاشون رو هرگز فراموش نمیکنم، آقای امیری، یه خطاط و هنرمند مهربون مشهدی که هدیه های هنری فوق العاده رو بهم دادند و با اینکه در اون لحظه اشک توی چشمام حلقه زده بود بسیار خوشحال بودم از این همه توجه و محبتی که همه دوستانم اونجا بهم داشتند. 

و مهمتر از همه دیدن قدرت خداونده و محبتش برای اینکه به ما بفهمونه که چقدر دوستمون داره و میخاد که ما از زندگی لذت ببریم.

هوا بسیار گرم بود و دیدنی های جزیره بسیار هر روز یک قسمت مسیر رو انتخاب میکردم چون هر روز مجبور بودم از مرکز جزیره به ساحل برسم و تمام سعیم رو کردم که تمام مناظر طبیعی جزیره مثل مجموعه درخت سبز،ساحل کرانه، شهر تاریخی حریره، اسکله بزرگ تفریحی و... رو ببینم و کاری به مناطق شهری و تجاری نداشته باشم البته همه جای جزیره رو یاد گرفتم و جوری برنامه ریزی می کردم که توی راه نمونم و به کمک کسی نیاز پیدا نکنم ، اما روز  چهارم سفر تصمیم گرفتم از سازمان منطقه آزاد شروع کنم تا غروب به کشتی یونانی برسم چون شنیده بودم عکس اونجا موقع غروب خورشید فوق العاده است. در ابتدای مسیر بودم که با دوچرخه سوار تهرانی آشنا شدم که البته اون از صحبت های که در مورد من توی سازمان منطقه آزاد کیش شده بود منو شناخت و در مورد سفرش و اینکه چقدر مردم اصفهان رو دوست داره و در طول سفرش مردم اصفهان از همه بیشتر باهاش همکاری کرده بودند برام گفت و بعد از گرفتن عکس از هم جدا شدیم. و اما در ادامه مسیر محاسباتم درست از آب در نیومد و به دلیل باد شدید و تعلل های زیاد خودم برای عکس برداری بعد از گذشتن از ساحل پارک دلفین و منطقه حفاظت شده لاکپشت ها و شهر پدیده یک ساعت بعد از غروب به اونجا رسیدم،البته اگر شما هم جای من بودید هرگز از مناظر فوق العاده زیبای ساحلی به آسونی نمی گذشتید. نزدیک غروب به شدت طوفان شد اما من از رسیدن به کشتی یونانی کوتاه نیومدم اما بعد از رسیدن به اونجا مجبور شدم با ماشین ی خانواده جزیره نشین مهربون به کمپ برگردم  و توی کمپ شنیدم به خاطر طوفان حرکت همه کشتی ها لغو شده خودم هم از بس که آب نمک تنفس کرده بودم رفتم زیر دستگاه اکسیژن!!

برای مسیر برگشت از عسلویه و شیراز  روز چهارشنبه 2مهر به اصفهان رسیدم که البته کمی اذیت شدم و اون مسیر رو توصیه نمیکنم.اما توصیه میکنم حتما به جزیره کیش سفر کنید البته نه تو فصل گرما، بهترین موقع از ابتدای آبان ماه تا پایان بهمن ماهه. در انتهای این سفرم مثل سفرهای گذشته به این نتیجه رسیدم که اصفهان خارق العاده ترین شهر ایرانه با مردمی سخت کوش که البته امیدوارم بیشتر بخندن و شادتر باشند.

در انتها از آقای گوهریان برای حمایت ها و کمک های بی دریغشون برای تجهیز کردن خودم و دوچرخم واقعا ممنونم و همین طور از آقای ذولعلا که برای اسکانم بهم لطف کردن وگرنه میرفتم جلوی سازمان منطقه آزاد چادر میزدم و بعدش میشدم یکی از تیترهای خبری!!!!

تا سفر بعدی....

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

وعده ما هر جمعه راس ساعت هفت صبح ضلع جنوبی پل آذر مقابل فرهنگسرای فرشچیان. برای شرکت در برنامه‌های رکابزنی تفریحی انجمن نیازی نیست که یک دوچرخه‌سوار حرفه‌ای باشید، کافیست تا در موعد مقرر با دوچرخه در محل حضور پیدا کنید. منتظر دیدار شما در جمعه این هفته هستیم.

آخرين جمعه هر ماه صرف صبحانه در كنار همركابان