سیاره مریخ

و نیز اوست که چراغ ستارگان ر ا برای رهیابی شما در تاریکی های بیابان و دریا قرار داده است.                             (سوره انعام آیه 97)

 

مريخ     Mars

اين سياره ي سنگي سرخ فام كه به نام "مريخ" است، دنيايي باير با اتمسفري رقيق مي باشد. بر روي مريخ عوارضي همانند زمين وجود دارد، نظير كلاهك هاي يخي قطبي و دره هايي كه شباهتي به فرسايش آبي دارد، در حالي كه تفاوت هاي فاحشي هم دارا مي باشد. دما به ندرت بالاتر از يخ زدگي مي رود، هواي مريخ غيرقابل تنفس است و گاهي توفان شن سطح سياره را فرا مي گيرد. رنگ قرمز اين سياره به لحاظ وجود اكسيد آهن است.

download

 

منظره اي از دور

اين تصوير با كمك تلسكوپي كه در مدار زمين در چرخش بوده و از فاصله ي 85 ميليون كيلومتري مريخ برداشته شده است. ممكن است در اين تصوير ابرهاي آبي رنگ را در بالاي قطب شمال مريخ ديد.

حقايقي در خصوص مريخ

نام مريخ بر گرفته از اسم خداي رومي جنگ است، زيرا رنگ قرمز آن مي تواند يارآور خون ريخته شده باشد.

   كلاهك قطبي جنوب مريخ وسيع تر از كلاهك قطبي شمال آن، و زمستان نيمكره ي جنوبي به طور چشمگيري طولاني تر است.

مريخ از ديد ارقام

متوسط فاصله تا خورشيد   227.9                           ميليون كيلومتر                                                                

زمان لازم براي يك گردش به دور خورشيد     687 روز زميني(1.88 سال)      

سرعت مداري                                               24.1 كيلومتر در ثانيه

زمان لازم براي چرخش به دور خود                24.62 ساعت

قطر در استوا                                                 6786 كيلومتر

دماي سطحي                                                از-120 تا +25 درجه سانتي گراد

جرم(زمين=1)     0.107                                  

گرانش(زمين=1)                                           0.38

تعداد قمر                                                     2

images

 

images 1

 

 

تقريباً بي آب

بخار آب در مريخ فقط در طبقات پايين اتمسفر يافت شده، كه به صورت ابر يا مه در امتداد كف دره ها مي باشد.

 

عظيم ترين تنگه

"والس مارينريس"، طولاني ترين تنگه ي مريخ، داراي طولي معادل 4500 كيلومتر است و حداكثر عمق آن به 7 كيلومتر مي رسد.

فصول همانند با زمين

مريخ از زمين كوچكتر است، اما بر روي محور خود ملايم تر مي چرخد، به طوري كه طول روزهايش تقريباً همانند مي باشد. طول يك روز در مريخ فقط 41 دقيقه بلندتر است. همانند بودن انحراف محور اين سياره با زمين شباهتي را از نظر فصول با زمين ايجاد مي كند. به هر تقدير به لحاظ طولاني تر بودن زمان گردش مداري(687 روز زميني)، طول هر فصل آن تقريباً دو برابر بيشتر است.

 

images 3

سطح بياباني

اين تصويري از سطح مريخ بوده كه توسط مريخ نشين "وايكينگ1" عكسبرداري شده است. بخشي از مريخ نشين در اين دورنما ديده مي شود. سنگ هاي وسط تصوير به ابعاد حدود 30 سانتي متر هستند و اين بيابان سنگلاخ نمونه اي است كه بگوييم حدود 40 درصد سطح مريخ به همين گونه مي باشد. به هر حال شكل هندسي سرزمين هاي مريخ، خيلي شگفت انگيز است.

 

images 2

قله ي "المپوسمونز" به ارتفاع 25 كيلومتر مي رسد، اين قله به عنوان يك آتشفشان، بلندترين كوه در منظومه شمسي محسوب مي گردد.

 

قمرهاي كوچك

مريخ داراي دو قمر كوچك به نام هاي "فوبوس" و "ديموس" است. و اندازه ي هيچ يك از آن ها از 30 كيلومتر بيشتر نيست. شكل هر دو قمر بي نظم و قاعده است به طوري كه به نظر مي رسد اين دو قمر خرده سياراتي بوده اند كه به دام گرانش مريخ افتاده اند. فوبوس در فاصله 9380 كيلومتري مريخ هر 7 ساعت و 40 دقيقه يك بار به دور اين سياره مي چرخد. ديموس در سه برابري اين فاصله، يعني حدود 462 23 كيلومتري هر 30 ساعت يك بار به دور مريخ مي گردد.

 

download 1

 

images 4

 

images 5

 

حقايقي بيشتر از مريخ

معني فوبوس، ترس و ديموس، ترور مي باشد و به اين سياره عنوان خداي جنگ داده شده است.

اگر از سطح مريخ به بالا نگاه كنيم، فوبوس هر روز سه بار آسمان را قطع مي كند.

 

images 2

 

تصویر بحث بر انگیزی که از سطح مریخ گرفته شد.

 

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با من در میان بگذارید

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

 

لحظه تحویل سال، چه اتفاقی در آسمان می افتد؟

لحظه تحویل سال، چه اتفاقی در آسمان می افتد؟

معمولاً هنگامی كه یك سال شمسی به روزهای پایانی خود می رسد، صحبت از ویژگی های سال آینده شروع می شود. از بین این بحث ها، یك بحث بیش از بقیه جلب توجه می كند و آن، «لحظه تحویل» سال آینده است. طبق سنت، در این لحظه همه افراد خانواده دور هم جمع می شوند و بنا بر رسوم باستانی خود، آغاز سال نو را جشن می گیرند. این لحظه ای است كه خاطره آن همیشه در یادها می ماند اما آیا تاكنون از خود پرسیده اید كه اصولاً این زمان بر چه مبنایی انتخاب و تعیین می شود؟ و در این لحظه چه اتفاقی می افتد كه آن را با آغاز سال پیوند می دهند؟

 

زمان و تقویم

زمان، انسان را به یاد ساعت و تقویم می اندازد. مطمئناً همه شما با نظام 24 ساعتی شبانه روز آشنا هستید و در زندگی روزانه خود به راحتی از آن استفاده می كنید. این نظام و مفهوم شب و روز، به قدری بدیهی است كه شاید هرگز به منشأ و چرایی آن فكر نكرده اید. اما در سپیده دم تمدن، اجداد ما نمی توانستند این چنین ساده و راحت مفاهیم زمان را درك كنند. شاید نخستین مفهوم گذشت زمان برای آنان طلوع و غروب خورشید بوده است. بالا آمدن گوی فروزانی از شرق و فرونشستن آن در غرب و تكرار مداوم آن، انسان را به مفهوم روز وشب و سپس «شبانه روز» رهنمون شد. این بنیادی ترین جزء یك نظام سنجش زمان است: «پدیده ای متناوب و تكرار شونده» خوشبختانه طبیعت چندین پدیده متناوب دیگر نیز در اختیار انسان قرار داده است و از اینجا بود كه مفاهیم سال، فصل و ماه پدید آمد. اما چرا انسان به واحدهای بزرگتر از روز روی آورد؟ با استفاده از واحدهای بزرگی همچون سال، دهه و قرن كار آسان تر می شود. واحد بزرگتر از روز ماه بود: یک دوره ی اهله ی ماه که از یک بدر تا بدر بعدی، یا از یک هلال نو تا هلال نوی بعدی طول می کشید. این مدت تقریبا 29 تا 30 روز است. بنابر این اولین تقویم های بشر تقویم های قمری بوده است، زیرا تنها با نگاه به شکل اهله ی ماه می توان تشخیص داد که در چندمین روز ماه قرا داریم و احتیاج به هیچ محاسبه ی دیگری نیست.

برای انسان های اولیه، همین كافی بود كه یك سال را به طور تقریبی 360 روز و یك ماه را 30 روز بداند اما پیشرفت تمدن، باعث نیاز به دقت بیشتر در محاسبه زمان شد و این امر، یك مشكل بزرگ را نمایان ساخت: متأسفانه واحدهای بزرگتر از زمان، حاصلضرب صحیحی از واحد های كوچكتر نبودند. به عبارت دیگر، در یك سال نمی توان تعداد صحیحی از شب و روزهای كامل را جای داد. البته گفته بالا به هیچ وجه دقیق نیست. وقتی می گوییم «سال» باید دقیقاً مشخص كنیم كه منظورمان از سال چیست؛ همین طور برای شبانه روز. تعجب نكنید! در «نجوم كروی» چندین نوع سال و روز و ماه وجود دارد. اگر یك متن نجوم كروی مربوط به زمان را بخوانید، مطمئناً از دیدن اسامی عجیب و تعاریف گوناگون دستگاه های مختلف زمان، در شگفت خواهید شد. البته ما قصد نداریم وارد این مبحث گسترده شویم. بلكه فقط چند تعریف ساده شده از آن را كه برای كارمان ضروری است، برمی گزینیم.

 

دو نوع تقویم

شما احتمالاً با دو نوع از سال ها آشنایید: سال شمسی و سال قمری. مبنای طبیعی این سال ها از نامشان پیدا است. یعنی سال شمسی از حركت خورشید و سال قمری از حركت ماه بهره می گیرد. همانطور كه می دانید، در اصل این زمین است كه به دور خورشید می گردد. اما از آنجا كه حركت، نسبی است؛ ما بر روی زمین تصور می كنیم كه خورشید در طول سال در حال حركت در آسمان است. این حركت در یك مسیر خاص در آسمان صورت می گیرد كه «دایرة البروج» نام دارد و ما بعداً در باره آن بیشتر صحبت خواهیم كرد. این حرکت با حرکت روزانه ی خورشید که از شرق به غرب در 24 ساعت یک دور می زند، فرق دارد. این حرکت را تنها با توجه به ستارگان زمینه ی آسمان می توان فهمید که خورشید در طول یک سال یک دور در میان ستارگان زمینه ی آسمان از غرب به شرق دور می زند.

حال، با توجه به آنچه گفتیم، می توان یك سال شمسی را «مدت زمان حركت خورشید از یك نقطه خاص در آسمان و بازگشت به همان نقطه» تعریف كرد. این ساده ترین سال است كه به آن «سال برجی» هم گفته می شود. از آنجا كه این نوع سال با خورشید در ارتباط است و خورشید هم یكی از عوامل كنترل كننده طبیعت و فصول است، در بیشتر تقویم ها از این نوع سال استفاده شده است. اما در سال قمری، مدت زمان 12 بار دیدن هلال ماه نو یا 12 یار دیدن بدر کامل ماه به عنوان مبنا انتخاب شده است. هرچند این نوع سال بر مظاهر طبیعت و فصول منطبق نیست، اما از آنجا كه تاریخ دین ما براین اساس بنیان شده است، از آن نیز استفاده می كنیم.

برگردیم به سال شمسی، یعنی مدت زمان دو عبور متوالی خورشید از یك نقطه ثابت در آسمان. انسان در اعصار گذشته این مدت زمان را 365 روز اندازه گرفته بود و براساس آن به محاسبه تاریخ می پرداخت. اما به تدریج كه شمار سال ها فزونی یافت، اندیشمندان دریافتند كه این سال های 365 روزی، كم كم از فصول سال انحراف پیدا می كنند. متفكران به این فكر افتادند كه طول سال ها را دقیق اندازه بگیرند. این اندازه گیری ها با همان وسایل ابتدایی نشان می دادند كه طول یك سال شمسی اندكی از 365 روز بیشتر است؛ یعنی حدود  25ر365روزه است.

حال به نظر شما چگونه می توان این 25ر0 روز و یا ساعت را به حساب آورد. توجه كنید كه این 6 ساعت های اضافی، پس از 4 سال، به یك شبانه روز (24 ساعت) می رسند. پس اگر در یك دوره 4 ساله، یك روز به انتهای سال چهارم بیفزاییم وآن را 366 روز در نظر بگیریم، مشكل حل می شود. چرا كه در این صورت 4 سال دارای 1461 روز(366+3×365) خواهد شد. یعنی هر سال به طور متوسط 25ر365 روز خواهد داشت.

این نظام كبیسه ای را بیشتر تقویم های باستانی به كار برده اند(سال چهارم را كه 366 روز است، سال كبیسه می نامند). یكی از این تقویم ها ، «تقویم ژولینی» است كه «ژولیوس سزار» بانی آن بوده است. این تقویم، مبنای تقویم كنونی مسیحی است.

اما كار به پایان نرسید! چرا كه پس از گذشت چند قرن، یعنی در اواخر قرن شانزدهم میلادی، باز تقویم با طبیعت اختلاف فاحشی پیدا كرد؛ طوری كه آغاز فصل بهار كه در ابتدای وضع این تقویم در 21 مارس بود، در سال های 1928 میلادی ده روز به عقب رفته و به 11 مارس رسیده بود.(در مورد چگونگی تعیین آغاز فصل بهار، در ادامه همین مقاله سخن خواهیم گفت). به همین علت پاپ گرگوری سیزدهم با مشورت دانشمندان تصمیم گرفت نظام دیگری برای برقراری سال كبیسه وضع كند. نتیجه این شد كه اولاً10 روز را از تقویم سال حذف كردند. (یعنی در سال 1582 میلادی، روز بعد از 4 اكتبر 1582، 15 اكتبر خوانده شد!) در مورد برقراری كبیسه نیز چنین تصمیم گرفته شد كه در هر چهار قرن به جای 100 سال كبیسه، 97 سال كبیسه در نظر گرفته شود. به این ترتیب كه در سال هایی كه دو صفر ختم می شوند مانند 1700 و 1800، تنها آنهایی كبیسه باشند كه بر 400 قابل بخش هستند (مانند 1600)؛ بنابرین در این دوره 400 ساله تقویم گرگوری 146097 روز (97+400×365) خواهیم داشت كه هر سال، به طور متوسط دارای2425ر365 روز خواهد بود.

 امروزه می دانیم كه طول متوسط سال شمسی حقیقی، برابر است با 2421987ر365 روز. بنابرین طول سال در تقویم گرگوری، تنها 0003ر0 روز از طول حقیقی سال بیشتر است و این مقدار، پس از حدود 30.000 سال به یك روز می رسد.

ممكن است این روش را روش هوشمندانه ای بدانید و دقت آن را تحسین كنید، اما باید بدانید كه تقویم دیگری وجود دارد كه دقت آن، بارها بیشتر از تقویم گرگوری است و تقریباً 500 سال پیش از آن (یعنی در سال 1079 میلادی) تدوین شده است. آیا می دانید این چه تقویمی است؟ بله همان تقویمی كه ما امروزه در ایران به كار می بریم (در واقع پایه آن) قبل از بحث در مورد این تقویم، لازم است چند مسئله نجومی را توضیح بدهیم.

 

كره سماوی و دایرة البروج                                                                                                                                                           

شب كه به آسمان می نگرید، اگر آسمان صاف باشد و بتوانید منظره زیبای ستارگان چشمك زن را به وضوح در آن ببینید، با كمی تخیل در خواهیم یافت كه گویی آسمان مانند یك كاسه بزرگ وارونه است كه شما روی زمین، در مركز هندسی آن ایستاده اید. این تصویر به گذشتگان باستانی ما نیز دست می داد. زیرا در نظر اول به هیچ وجه نمی توان دریافت كه این ستارگان در فواصل متفاوتی از ما قرار گرفته اند. به همین دلیل آنان معتقد بودند كه ستارگان همچون پولك هایی درخشان بر سطح درونی یك كره بزرگ آسمانی، به نام «كره سماوی» جای گرفته اند كه زمین در مركز آن است. امروز با آن كه می دانیم این تصورات كاملاً باطل هستند، اما باز هم به منظور سهولت در ثبت مكان «ظاهری» ستارگان، بهتر است از همان مفهوم كهن استفاده كنیم. بنابرین در علم نجوم كروی، زمین نیز، مانند نجوم قدیم در مرکز آسمان قرار گرفته است. در نجوم کروی، مفهوم كره سماوی اهمیت بسزایی دارد و چنین تعریف می شود: كره سماوی كره ای است فرضی كه به مركز زمین وشعاع بی نهایت كه تمام ستارگان بر روی پوسته درونی آن واقع شده اند. با توجه به این تعریف، می توانیم برای چند تا از ویژگی های جغرافیایی كره زمین، در كره سماوی نمونه هایی پیدا كنیم. به عنوان مثال همانطور كه می دانید، در علم جغرافیا یك كمربند بزرگ و فرضی برای زمین در نظر گرفته می شود كه آن را به دو نیمكره شمالی و جنوبی تقسیم می كند. این همان خط استوا است. حال همین خط استوا را برای كره سماوی هم می توان در نظر گرفت. در واقع كافی است فرض كنیم خط استوا آنقدر بزرگ شود تا به كره سماوی بچسبد؛: در این صورت برای كره سماوی هم یك كمربند فرضی بسیار عظیم خواهیم داشت كه آن را «استوای سماوی» می نامیم.

روز اول حمل( فروردین) که زمین به حالت اولیه‌ی خویش باز می‌گردد، روز اعتدال بهاری است که دقیقا آفتاب به خط استوا می‌تابد و مدت شبانه‌روز با هم برابرند، سپس زمین در عرض سه‌ماه حدود ?? درجه و ?? دقیقه و ?? ثانیه رو به جنوب متمایل می‌شود، به بیانی دیگر خورشید هر روز بالا و بالاتر می‌آید و ارتفاع آن در لحظه ی ظهر بیشتر و بیشتر می شود. مثلا در اول تیر ماه ارتفاع خورشید ظهر به 5ر77 درجه در تهران می رسد. بار دیگر از آنجا که به مدار راس‌الجدی(کمربند دوم فرضی‌ی شمالی‌ی زمین و موازی با خط استوا) متمایل می‌شود و زمین دگر بار به سوی قطب شمال خویش منحرف می‌گردد، و از اول میزان( مهر) تا جدی (دی ماه)، حداکثر افول خود را دارد و درجدی( دی ماه) تابش خورشید روی مدار راس‌السرطان است و ارتفاع خورشید در لحظه ی ظهر بسیار کم است. مثلا در تهران اول دی ماه ارتفاع خورشید ظهر 31 درجه بیشتر نیست. در نتیجه‌ی این حرکات فصول چهارگانه پدید می‌آیند.

شما احتمالاً از كودكی به یاددارید كه گفته اند خورشید ثابت است و زمین به دور آن می گردد؛ اما همانطور كه قبلاً نیز گفتیم، از آنجا كه ما روی زمین هستیم چنین به نظر می رسد كه زمین ساكن و خورشید در آسمان حركت می كند. به همین ترتیب اگر مسیر حركت خورشید را بر روی كره سماوی دنبال كنیم، یك دایره بزرگ به دست خواهیم آورد كه آن را «دایرة البروج» می نامند و با استوای سماوی زاویه در حدود 5ر23 درجه می سازد. وجه تسمیه این نام، آن است كه بر روی دایره البروج 12 صورت فلكی مهم قرار دارند كه به محدوده هركدامشان یك برج می گویند.

دایرة البروج در دو نقطه، استوای سماوی را قطع می كند كه «اعتدال بهاری» و «اعتدال پاییزی» نام دارند. در واقع وقتی كه خورشید به این دو نقطه می رسد، طول شب و روز با هم برابر شده و یك از دو فصل بهار و یا پاییز آغاز می شوند. یكی از همین دو نقطه، یعنی اعتدال بهاری، نقش اساسی در تقویم شمسی ما دارد.

 

تقویم جلالی و لحظه ی تحویل سال                                                                                                                     

بعد از اسلام در ایران تقویم منظمی وجود نداشت. درمحافل سیاسی و علمی جهان اسلامی كه ایران نیز جزو آن به حساب می آمد، تقویم هجری قمری به كار می رفت، اما در بین عامه مردم ایران، تقویم كهن باستانی (تقویم یزدگردی) معمول بود . اما در حساب های كبیسه های این تقویم سهل انگاری می شد، تاجایی كه در عهد ملكشاه سلجوقی در سال‌های ??? و ??? هجری‌ی قمری ، نوروز به اواسط شهریور ماه رسیده بود! این مسائل مشكلات عدیده ای را در حساب های مالی و خراجی یك سال ایجاد می كرد. به همین سبب دانشمندان آن زمان به همت حكیم عمر خیام و با حمایت ملكشاه و وزیر دانشمند وی، خواجه نظام الملك طوسی، به اصلاح و احیای تقویم شمسی قدیم ایرانی بر مبنای هجرت پیامبر بزرگ اسلام (ص) اقدام كردند و تقویم تازه را به لقب سلطان جلال الدین ملكشاه، تقویم «جلالی» نامیدند.                                                                            

در این تقویم مقرر شد كه سال با رسیدن خورشید به نقطه اعتدال بهاری آغاز شود. این همان «لحظه تحویل سال» است. بنابرین «لحظه تحویل سال، لحظه ای است بین ظهر روز اول فروردین و ظهر روز آخر اسفند، كه مركز خورشید بر نقطه اعتدال بهاری منطبق شود.»

حال از آنجا كه تقویم هجری شمسی كنونی ما نیز اساساً همان تقویم جلالی است (تنها فرق این دو در مبدأ تقویم است). بنابرین مفهوم تحویل سال در تقویم كنونی ما همان است كه در تقویم جلالی ذكر شد. همچنین بر طبق قوانین این تقویم اگر تحویل سال، قبل از ظهر (ساعت 12) به وقوع بپیوندد آن روز، اول فروردین واگر بعد از ظهر اتفاق بیفتد آن روز آخر اسفند سال قبل خواهد بود.

حال به مسأله محاسبه این لحظه می پردازیم. اگر طول سال شمسی ثابت بود، این محاسبه بسیار ساده بود. زیرا در این صورت، اگر زمان تحویل یك سال را می دانستیم با افزودن تقریباً 6 ساعت به آن زمان تحویل سال بعد را به دست می آوردیم. این 6 ساعت و یا به طور دقیقتر 5 ساعت و 48 دقیقه همان خرده اعشاری در طول سال شمسی (تقریباً 2422ر365 روز) است. اما طول سال همواره ثابت نیست و این به سبب تغییراتی است كه در مسیر حركت زمین در آسمان به وجود می آید. درواقع برای محاسبه دقیق زمان این لحظه باید معادلات حركت خورشید و چندین معیار دیگر را نیز در نظر بگیریم. این محاسبات ومعادلات، نسبتاً پیچیده اند. با این همه، تغییرات مزبور نسبتاً كوچك هستند و شما می توانید برای بدست آوردن زمان تقریبی لحظه تحویل سال های بعد از همان روش گفته شده در بالا استفاده كنید. یعنی كافی است 6 ساعت به زمان تحویل سال بعدبیافزایید. حال دیگر شما می دانید كه حدوداً چه ساعتی باید منتظر تحویل سال 1396 باشید!

منبع: مجله دانشمند ش522 ص65

پیشاپیش سال نو  و عید نوروز مبارک

 

 

لطفا پیشنهادات خود را با من در میان بگذارید  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مقالات دیگر...

وعده ما هر جمعه راس ساعت هفت صبح ضلع جنوبی پل آذر مقابل فرهنگسرای فرشچیان. برای شرکت در برنامه‌های رکابزنی تفریحی انجمن نیازی نیست که یک دوچرخه‌سوار حرفه‌ای باشید، کافیست تا در موعد مقرر با دوچرخه در محل حضور پیدا کنید. منتظر دیدار شما در جمعه این هفته هستیم.

آخرين جمعه هر ماه صرف صبحانه در كنار همركابان