حضور در نمایشگاه تخصصی دوچرخه و موتورسیکلت - اسفند 94

به نام خداوند مهربانی و بهار...

 

با سپاس ویژه از مدیریت محترم اولین نمایشگاه تخصصی دوچرخه و موتور سیکلت اصفهان

جناب آقای جهان بخت

 

با تشکر ویژه از همرکابانی که ما را در برگزاری این نمایشگاه یاری نمودند

خانمها: امیرپرویز، رحمتی، نادریان، مستاجران، میرلوحی، صالحی، رمضانی، وزنه، احمدزاده، سپند، حاج حیدری، درخشان و خانم های لطفی

آقایان: کدخدایی، گوهریان، رخشا، جوادی، لطفی زاده، نوروزی، کیمیایی، کشتگر، جلالی، نیازی، خلیلی، رستگارپناه، حیدری، مشهدی زاده، حاج هاشمی، قاضی عسگر، خوشنام وند، هاشم زاده، حامد نصر و آقایان شهریاری 

و همچنین

جناب آقای حامد گیلانی مدیریت چاپ رنگارنگ 

جناب آقای متین محبوب نمایندگی بیمه آسیا (خیابان آپادانا)

جناب آقای اجاقی مدیریت پیتزا پیتزا (شیخ صدوق جنوبی)

تشکر ویژه از آقای مشک فروش مدیریت کلکسیون مبلمان زیباکار، خیابان آمادگاه 

جناب آقای علی قادریان 

 

عکس ها از خانم هاجر احمدزاده

 

 

و دوباره اسپادانای محبوب من دیده شد.. مثل همیشه متفاوت و مثل همیشه خارق العاده...

سلام به همرکابان عزیزم...یه سلام متفاوت همراه با بوی سال نو...گمون کنم این آخرین نوشته من توی سال 94 باشه ...

با اینکه از سرشلوغی در مورد نمایشگاهی که قرار بود بزرگترین غرفش مال ما باشه کم میدونستم و نتونستم کمکی به بچه ها بکنم تصمیم گرفتم از احساسی که داشتم از شب بازدیدم از نمایشگاه بنویسم...مثل همیشه..

یه نکته رو میگم.. البته تعریف از خود نباشه ها(منظور از خود اسپاداناست!!!!)...من میدونستم اسپادانای من فوق العادس اما نه تا این حد...میدونستم بخش ما توی نمایشگاه موتور سیکلت و دوچرخه با بقیه بخش ها متفاوت خواهد بود چون ما قرار نبود موتور یا دوچرخه بفروشیم و قصد ما بالا بردن فرهنگ دوچرخه سواری بود و هست و همینطور اینکه بگیم ما فقط دوچرخه سوار پا به رکاب جاده نیستیم و تو رکاب زندگی و فرهنگ و سلامت هم پا گذاشتیم... اما اینکه خود من هم از همه بخش هامون و کارای بچه ها اینقدر ذوق زده شدم و البته افتخار کردم، واسه خودمم عجیب بود...

 ما مثل همیشه متفاوت بودیم و بچه های فعال گروه که از مدت ها پیش زحمت زیادی برای هر چه بهتر انجام شدن فعالیت های غرفه ها کشیده بودند مثل همیشه عالی و پر انرژی ظاهر شده بودند... من ی مدت طولانی نبودم و نمیدونستم که گروه ما اینقدر گسترده و فعال شده...که اون شب بچه ها خوب به من و همه بازدید کننده ها نشون دادن که ما کی هستیم...

فکر نکنید قصد من فقط تعریف از گروه و بچه هاست...من واقعا افتخار میکنم که چنین گروهی داریم و بچه ها بدون چشم داشت مالی اینطوری برای ارتقا فرهنگ جامعه فعالیت میکنن ...پس به نظر من باید ازشون گفت و تعریف کرد تا خدانکرده گمون نکنند زحماتشون دیده نمیشه... ازشون میگم تا بدونن چقدر برای همه ما مهم هستند...میگم تا از آزادی هایی که برای من و همه دوستانم به عنوان دختران گروه فراهم آورند خالصانه تشکر کنم...

مردم خیلی فکرشون در مورد دوچرخه و دوچرخه سوار عوض شده و من قسمت بزرگی از این کار رو مدیون زحمات همه بر و بچه های اسپادانا میدونم... بچه هایی که با همه فکر مشغولی هاشون هرگز به گروه کم لطفی نکردند و پا به رکاب همیشگی همه فعالیت های گروه بودند...

باعث افتخار من و همه ماست که گروهی داریم که به بانوان.. به طبیعت ...به فرهنگ...به سنت... به سلامت...و به زیبایی های دنیا اهمیت میده... باعث افتخاره ماست...

در برابر شما، به عنوان کسانی که برای بهتر شدن زندگی و زیباتر شدن احساس ما به دنیا تلاش میکنید سر تعظیم فرود میارم وبهتون خدا قوت میگم و افتخار میکنم...

از تک تک بچه هایی که میشناختم و یا توی شب نمایشگاه باهاشون آشنا شدم تشکر میکنم... ی تشکر به نمایندگی از همه بچه های اسپادانا.... یک تشکر از صمیم قلب...همه ما بچه های اسپادانا به همرکاب بودن با شما افتخار میکنم...

بچه های بخش محیط زیست

که حسابی منو غافل گیر کردن و احساس خوبی در کنارشون داشتم چون هر فعالیتی در پاس داشت طبیعت منو خوشحال میکنه... معرفی کردن روز سه شنبه هر هفته به عنوان روز بدون ماشین و استفاده از دوچرخه و اینکه بچه های گروه ما از جمله افرادی هستند که عاشقانه طبیعت رو دوست دارن و هر جمعه به پاک سازی طبیعت کمک میکنند واقعا باعث سربلندی ماست....

آقای فرزین و افشین شهریاری و آقای خوشنام وند...

بچه های بخش فرهنگی

عذرخواهی میکنم که ازتون کتاب نخریدم... چون برام مهمه کتابی رو که میخرم فقط مال قفسه کتابخونه نباشه و اونو حتما بخونم و این روزها وقتم خیلی کمه.. و ای کاش برای همه ما این نکته مهم باشه... ای کاش کمی برای یک گوشه خلوت و آروم نشستن و با خوندن ی کتاب زمان رو سپری کردن ارزش قائل بشیم... کمی دور از تکنولوژی و همدم همیشگیمون، موبایل...

خانم امیر پرویز، آقای فرخ نوروزی، آقای کیمیایی و خانم وزنه و پسرشون علی، از زحمات شما صمیمانه سپاسگزارم...کار زیبایی انجام میدید که قراره هر جمعه در کنار خودمون دوستان فوق العاده ای همچون کتاب داشته باشیم...

و چقدر فوق العاده بود... بخش زیبایی ایرانشانی

با معرفی لباس های زیبا سنتی اصفهان، شمال کشور و چهارمحال و بختیاری.. و سوغاتی های سنتی اصفهان و ی نگاه زودگذر به گذشته و فرهنگ خودمون... و چقدر جالب توجه و دیدنی بود برای همه مردمی که انتظار داشتند فقط دوچرخه و دوچرخه سواری از این گروه و نمایشگاه ببینند و با این بخش متفاوت نشون دادیم که چقدر به سنت و فرهنگ خودمون جدا از نفوذ تکنولوژی و دوچرخه که از وسایل نقلیه امروزه هست، می بالیم...

خانم نادریان، صالحی، رمضانی، میرلوحی، و مستاجران حضور شما در نمایشگاه باعث افتخار بود... امیدوارم در کنار عشقمون به دوچرخه سواری، عشق به فرهنگ و کشور و سنت هامون هر روز دوصد چندان بشه...

خدااااای من...دیدن عکساهای قدیمی گروه تو بخش عکاسی..

برام تداعی کرد جملاتی رو که در مورد خاطره سازی همیشگی اسپادانا گفتم... لحظات شادی رو که در گروه و در کنار دوستانمون داریم که بدون حضور دوچرخه هامون هرگز به این زیبایی نیستند و تنها با عکس، جز به جزئشونو به خاطرمون میسپاریم... عکاسی، حرفه ای که هر دوستدار طبیعت برای ثبت زیبایی های خداوند امکان نداره جزئی از زندگیش نباشه...

آقای خلیلی و آقای نیازی به زیبایی برامون خاطرات اسپادانا رو توی نمایشگاه به تصویر کشیدن و از حضورشون سپاسگذاریم...

و اما بخش پرجاذبه سایکل توریست که هر آدم عشقه سفری رو به سمت خودش میکشونه...

امکان نداره دوچرخه سوار باشیم و دلمون نخواهد با عشق همیشگیمون دوچرخه، پا به رکاب جاده ها بشیم...و چه احساس خوشایندی داره دنیا رو از نگاه یک دوچرخه سوار جاده دیدن... و کتاب و تجربیات سفرش رو خوندن مثل آقای کشتگر... امکان نداره یکی از زیباترین رویاهای ما جهانگرد شدن نباشه...اما لذت سفر که خودم هم تجربش کردم با دوچرخه صدها و صدها برابر میشه و میشه جز جدانشدنیه خاطرات فراموش نشدنی زندگی...

آقای جلالی و آقای لطفی زاده چقدر زیبا سفر توی جاده رو برای بازدید کننده ها به تصویر میکشیدند... ازتون ممنونیم..

و بخش جدانشدنی گروه...سلامت..

ی بخش مردم نهاد که پیوستگی و همبستگی مارو با کسایی نشون میده که شاید بیماری هایی که ما ازشون هیچ اطلاعی نداریم آزارشون میده... ی بخش برای همه ما که یادمون بده چطور باید از بیماری های فاصله بگیریم و یاد بگیریم تا پیشگیری کنیم...

آقای رستگارپناه،آقای حاج هاشمی و خانم سپند،آقای حیدری و آقای مشهدی زاده صمیمانه از مهربانی ها و زحمات شما ممنونیم..

و اما بخش نمایش موتور سیکلت های خاص و هیجان انگیز...

درسته گروه ما ی گروه دوچرخه سواریه اما بچه های ما با اون همه شور و هیجان امکان نداره عاشق موتور نباشد... گمون کنم ما موافق هر کاری هستیم که روزمرگی رو از زندگیمون جدا میکنه و به ما حس متفاوت بودن و هیجان میده... مثل کار بچه ها تو بخش نمایش موتور سیکلت ها و دوچرخه ها ی واقعا قدیمی که هر بازدید کننده ای رو حتی شده برای چند لحظه با لبخند در برابر خودش نگه میداشت... همه عاشق خاطرات خوب گذشته هستند...

آقای قاضی عسگر، گیلانی و حامد نصر ازتون ممنونیم...

ی بخش جذاب و متفاوت... بخش دمنوش بود...

بچه ها... کار فوق العاده ای هست که تو اسپادانا ما نکرده باشیم؟ با این معرفی ما از اسپادانا توی نمایشگاه نشون دادیم ما ی گروه مردمی هستیم...ی گروه که به همه جنبه های زندگی آدما توجه میکنه...ی بخش به دور از نوشیدنی های متداول و هر روزه که خیلی از ماها عادت به خوردنشون کردیم و نمیدونیم با بدنمون چه میکنه... ی بخش که نشون میداد که ما باید به فرهنگ اصیل ایرانی خودمون برگردیم و بدنمون رو به سلامتی عادت بدیم...

خانم رحمتی، حاجی حیدری، و خانمهای سمیرا، مریم و مهری لطفی،  زیبا از پسش براومدید... خدا قوت...

و اما بخش آخر نوشته های من ولی نه کم اهمیت...روابط عمومی...

که اسپادانا رو برای عموم مردم به تصویر کشیدند و جامعه فعال اسپادانارو با معرفی به مردممون و عضوگیری های بیشتر گسترده تر کردند...و به زیبایی میزبان میهمانان خاص شهرمون بودند..

آقای گوهریان،آقای کدخدایی، آقای جوادی، و خانم احمدزاده به زیبایی اسپادانای محبوب من رو به مردم معرفی کردید و باعث افتخار ما بودید...

از آقای مشک فروش بخاطر هدایای ارزشمند و زحمات بی دریغشون و همچنین آقای اجاقی مدیریت پیتزا پیتزا (شیخ صدوق جنوبی) بسیار ممنونیم...

و در انتها تشکری بسیار ویژه از طرف کلیه ی اعضای گروه از هنرمند و شاعر موسسه جناب آقای میکائیل هاشم زاده که هنرمندی جذابشان در این چند روز قابل وصف نیست...

با آرزوی روزهایی زیباتر از قبل برای همه شما دوستان عزیزم... برای اسپادانای محبوب من...

 نوشته از مریم ملکی...

با عکس هایی دیدنی از خانم احمدزاده

 با تشکر ویژه از تمام کسانی که با حضور و بازدید از غرفه موسسه باعث دلگرمی همرکابان خود در اسپادانا شدند.

وعده ما هر جمعه راس ساعت هفت صبح ضلع جنوبی پل آذر مقابل فرهنگسرای فرشچیان. برای شرکت در برنامه‌های رکابزنی تفریحی انجمن نیازی نیست که یک دوچرخه‌سوار حرفه‌ای باشید، کافیست تا در موعد مقرر با دوچرخه در محل حضور پیدا کنید. منتظر دیدار شما در جمعه این هفته هستیم.

آخرين جمعه هر ماه صرف صبحانه در كنار همركابان